از خــود ناراضـــی !

وبـنگـاشـتـه های حــ ـسـ ـیـ ـن

از خــود ناراضـــی !

وبـنگـاشـتـه های حــ ـسـ ـیـ ـن

اینقدر نچسب به من ...

 

یادش بخیر موقع هایی که بچه بودیم ... همه می خواستن لپ مارو بوس کنن , هی مارو این ور و اون ور می بردن و حلوا حلوا می کردن ... اما حالا چی ؟؟ حالا تا نزدیکشون میشی که بغلشون کنی مگن برو بـــرو خودتو نچسبون بهم که خوشم نمیـــــــــاد ...  

من نمی دونم از بچگی تا حالا مگه من چه فرقی کردم یا چه کامیونی منو له و لورده کرده که اینا حاضر به دیدن قیافه من نیستن ؟ ( اصلاً به درک ) ...  

 

دیروز داشتم توخیابون می رفتم که یهو چشمم خورد به یه آدامس جویده شده که کف پیاده رو مثل موکت چصبیده چسبیده بود به آسفالت . بعد همونجا نظریه آدامسازیسازیون رو دادم که اشاره به این داشت که در این دوره از زندگی ارزش بنده به اندازه همان آدامس چسبیده به کف پیاده رو بوده و لــه و لــورده کردن آن بلامانع می باشد. چند روز بعد هم یه آسفالت جدید ریختن اونجا و بنده حقیر رو که با کسی کاری نداشتم و رو آسفالت دراز کشیده بودم و مشغول نظاره ملت همیشه در صحنه بودم رو زارت کردن و یه ماله هم روش کشیدن. اوه راستی غلتکه عجب چیزی بود ... چند وقتی کمرم غـــولَنج کرده بود که بحمدالله برطرف شد ... 

نظرات 3 + ارسال نظر
نیما 28 - اسفند‌ماه - 1387 ساعت 04:36 ب.ظ

وبلاگ جالبی داری امیدوارم که همیشه موفق باشی .

سامان 28 - اسفند‌ماه - 1387 ساعت 05:31 ب.ظ

استعداد ... ای شفتالووووو

Baronak 28 - اسفند‌ماه - 1387 ساعت 06:05 ب.ظ http://Baronnak.blogfa.com

Khande dare . .
Omade bodam begam Az khodrazi !
Bad , on bala to chi neveshti ?!
Heh
mesle ye jor kodake fahime bozorg shode hasti ;)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد